نگاهی برمشترکات فرهنگی میان افغانستان و ترکیه

ساخت وبلاگ

 نویسنده: فوزیه فضلی

ترکیه به عنوان  یک کشور اروپایی-آسیایی (اورآسیایی) در طول تاریخ خویش به عنوان چهار راه  میان شرق و غرب، فرهنگ و تمدن های مختلف را با همدیگر وصل نموده و به همین اساس فرهنگ و تمدن امروزی این کشور مخلوطی از تمدن های مختلفی می باشد که در نتیجه مهاجرت ها و لشکر کشی ها به این سرزمین آورده  شده است. داشتن چنین موقعیت خاص، نه تنها این سرزمین را منطقه تلاقی فرهنگ های مختلف  نموده بلکه از رهگذر داشتن چنین ویژگی به محل برخورد ها وکشمکش های خشونت آمیز برای تصاحب قدرت نیز مبدل گردانید.  سر انجام، همین برخورد ها موجب پدید آمدن جامعه متلاطم و متکثر همراه با برخی  از شگفت انگیز ترین  جلوه های تاریخی و باستانشناختی این کشوردر جهان شد.

این مهد تمدن های مختلف بنا برداشتن چنین پیشینه ای، امروز اشتراکات فراوان تاریخی و فرهنگی  با کشور های واقع در منطقه  خود دارد که از جمله این کشور ها یکی هم افغانستان است که از روزگاران قدیم علایق و مناسبات دوستانه با ترکیه داشته است. افغانستان و ترکیه هرچند که دارای  سرحدات مشترک نیستند اما با آنهم دو کشور از گذشته های دور مشترکات تاریخی، آئینی، نژادی و زبانی فراوان باهمدیگر داشته اند که همین اشتراکات  زمینه ساز برقراری پیوند ها و روا بط در عرصه های مختلف، در طول تاریخ دو کشور گردیده است.

اگر از لحاظ تاریخی به موضوع نظر اندازیم مبناء این اشتراکات به دوران آریاییها می رسد. چنانچه با مهاجرت آریاییها از آسیایی مرکزی به سوی هند و همچنان به سمت آسیایی صغیر و مناطق آسیایی جنوب غربی، به انتشار فرهنگ و تمدن خود در این سرزمین های جدید پرداختند که سبب ایجاد یک نوع یکپارچگی فرهنگی دراین سرزمین ها گردید. سپس در دوره های بعدی، در زمان امپراتوری هخامنشیان، دولت شهر های یونانی، سکندر مقدونی، کنشکا کبیر و دوران سلجوقیان هر دو سرزمین( افغانستان و ترکیه امروزی) تقریباً در یک قلمرو واحد قرار داشتند که در واقع در تمامی دوره های فوق، این دو سرزمین تقریباً از یک فرهنگ وتمدن مشترک برخوردار بودند. به گونه مثال در زمینه های هنر، موسیقی، معماری، مجسمه سازی دردوره دولت های یونانی و کوشانی، ترویج و تعمیم زبان و ادب فارسی وآئین اسلام در دوره حکمروایی سلجوقیان درآسیایی صغیر را می توان از جمله مظاهر برجسته این درهم آمیزی ثقافتی و فرهنگی دانست.

اصل وتبار نژادی یکی از مسایل مهم دیگریست، که میان دوملت افغان - ترک تا حدودی مشترک می باشد. چنانچه ترک های ترکیه و ترکتباران افغانستان (ازبک ها و ترکمن ها...) تقریباً  یک اصل و نژاد مشترک دارند. نژاد ترک ها به همان مردمان مهاجر آسیایی مرکزی میرسد که در قرن ششم میلادی به سوی آسیای صغیر کوچ نموده و در آن نوا حی مسکن گزین شده اند.  این چادر نشین های آسیایی مرکزی از نیمه قرن ششم میلادی، بتدریج در غرب آسیا، خاور میانه، اسیایی صغیر، اروپایی شرقی مهاجرت نموده و در این مناطق پراگنده شدند.

   خاستگاه اصلی این ترک های مهاجر حوزه ارال می باشد که شامل ماورالنهر، اراضی واقع بین جیحون و سیحون و سرزمین خوارزم است.  حوزه ارال اگرچه اصلاً مسکن آریایی ها بود ولی بتدریج ترک ها و ترکمن ها در این منطقه نفوذ نموده و بالاخر اکثریت  فایق و دولت را تشکیل دادند[1]. ترک های که در نیمه اول قرن 6 م، از آسیای مرکزی  مهاجرت نموده بودند به تأسیس دولتی پرداختند که سرحدات آن از مغولستان تا دریایی سیاه می رسید و در همین دوران واژه ترک را بالای خود گذاشتند زیرا آنها خود را توروک(قوی ) می گفتند[2]. اما بعضی از از دانشمندان دیگر به این عقیده اند که بوجود آمدن اصطلاح ترک به دورانی بر میگردد که ترک نژاد های آسیای میانه با آریا یی ها امتزاج و مخلوط شده و پس از این دوران عنوان ترک بدان ها اطلاق گردیده است.

بدین ترتیب، با مهاجرت این قبایل به سوی آسیای صغیر و مناطق همجوارآن، در آنجا ساکن شده و با مردم، فرهنگ و تمدن آن بلاد درهم آمیخته و به مرور زمان به تأسیس دولت نیز پرداختند. اما ترک های بدوی که در افغانستان، ایران و ماورالنهر سرازیر شده بودند به تدریج تحت تأثیر تمدن این سرزمینها واقع شده و خود به مقابل سایر مهاجمین بدوی ترک و مغل مدافع تمدن آنها گردیدند که بعد ها خود ناشرین تمدن اسلام در هند و آسیایی صغیر گردیدند ودر بعضی جاها توانستند به حیث یک قوه مسلط اکثریت فایق آمده و دولت های ترکی را تشکیل دادند مثل دولت های ماورالنهر و خوارزم و یا ترکان در آسیایی صغیر( ترکیه کنونی). ولی در بعضی از کشور های دیگر عنصر ترک با ملت های اصلی آن سرزمین ها درآمیختند و تمدن، فرهنگ و زبان این کشور ها را قبول و درنتیجه در ملیت آنها منحل شدند. مثلا ً در افغانستان ، هند، ایران ....[3]

و اما در خصوص اصل مشترک ترک های ترکیه با ترک نژاد های افغانستان باید گفت که نژاد آنها نیز همانند ترک های ترکیه به همان قبایل ترک چادرنشین آسیای میانه و آسیای شرقی می رسد. از جمله ترکتباران افغانستان یکی هم ترکمن هاست که بیشتر از عناصر مخلوط شده  ترک-آریایی به میان آمده اند و سلجوقیان بعدی نیز شعبه از همین ترکمن ها بودند.  ازبک ها ترک نژاد های دیگر در افغانستان اند که از جمله ترکان آسیایی شرقی اند و زبان شان نیز همان ترکی چغتایی و با زبان ترکمنی نزدیک است.بنا ً ریشه نژادی ترک های ترکیه و ترک تباران افغان هر دو به مردمانی مستقر در آسیایی مرکزی می رسد. این پیوند های نژادی خود گویایی این مطلب است که هر دو ملت گذشته از نژاد از لحاظ زبانی نیز باهم در ارتباط اند.

زبان مشترک میان دوملت همانا زبان ترکی است. این زبان مربوط به گروه زبان های آرال-التایی و از جمله زبان های رسمی در ترکیه می باشد. مردمانی که به زبان و لهجه های ترکی تکلم می کنند در یک ساحه وسیع آسیا و اروپا زندگی دارند و این زبان ها و لهجه ها قرار ذیل اند: ازبکی، قزاقی،آذربایجانی، ترکمنی، قرغیزی، تتاری، قره چه ای، تتاری کریمیه، نوگه ای، اویغوری.... می باشد. که ازجمله این زبان ها، ترکمنی و ازبکی دو شاخه ای از زبان ترکی است که در افغانستان توسط اقوام ترکمن و ازبک که تقریبا ً هم نژاد با ترکان اند صحبت می شود.[4].

زبان ترکی رایج در ترکیه را بنام زبان ترکی عثمانی نیز می گویند که در پایان قرن 14 م، به صورت  زبان ادبی و فرهنگی  درآمده و در ظرف  چهار قرن ثبات و استقرار یافت. تکامل و توسعه آن وابستگی به تکامل و توسعه سیاسی و فرهنگی دولت عثمانی داشته است زیرا زبان عمده  در عالم اسلامی  شناخته شده بود. این زبان از فارسی و عربی اقتباس فراوان کرده است[5].

علاوه برزبان ترکی، در خصوص زبان فارسی نیز مشترکات داشتند  زبان فارسی که امروز از جمله زبان های رسمی در افغانستان می باشد در دوره های گذشته، که هردو سرزمین جزء از یک قلمرو واحد بودند از جمله زبا نهای رسمی در سراسر همان قلمرو بود و در تاریخ ادبیات ترکیه رول عمده را بازی نموده است. همانگونه که قبلا ً نیز اشاره گردید زبان پارسی  در دوره سلجوقیان به آسیای صغیر انتقال داده شد که در دوره های بعدی بالای زبان وفرهنگ ان جا تأثیر بسزایی از خود بجا گذاشت طوریکه در زبان ترکی بسیاری کلمات از فارسی اقتباس گردید. علاوتاً موجودیت شعرا و بزرگ مردانی که به زبان فارسی شعر می سرائیدند و می نوشتند نیز بالای زبان و ادبیات ترکی تاثیر خود را بجا گذاشت.که یکی از این شخصیت های ادبی که امروز نمادی از فرهنگ دو کشور (ترکیه و افغانستان) می باشد مولانا جلا الدین محمد بلخی  است. موصوف  اندیشمند و متصوف بزرگ فارسی است و تمام اشعار وی به زبان پارسی می باشد که حتی آثارش در ترکیه جزء از ادبیات پارسی می باشد. مولوی هرچند که در بلخ زاده شده اما در جوانی به ترکیه رفت و در همانجا در شهر قونیه مسکن گزین شده و در همان شهر وفات یافت. امروز آرامگاه  مولانا و پسرش سلطان ولددر قونیه ترکیه زیارت گاه عام وخاص  است. امروز ملت های افغان و ترک هر دو به این بزرگمرد تاریخ ارادت خاص داشته وافتخار میکنند.

همانند مولوی بلخی، از شخصیت های علمی، نویسندگان و ژورنالستان دیگر ی چون علامه سید جماالدین افغانی و محمود طرزی که در بخش و نشر فرهنگ های دو کشور نقش بازی نموده اند نیز میتوان نام برد. این دو شخصیت در پخش و اشاعه احساسات و آرمانهای مردمان افغان و ترک و مبارزه آنها در راه کسب استقلال شان خدمات شایان را برای دو ملت انجام داده اند.

و اما گذشته از داشتن چنین مبناء مشترک نژادی و زبانی فرهنگ و تمدن اسلامی از جمله قوی ترین مشترکات میان دو کشور است. افغانستان و ترکیه هر دو ازجمله کشورهای مسلمان اند که از همان ابتداء ظهور و گسترش این آئین به اطراف و اکناف جهان، به دین اسلام گرویدند. اکثریت مسلمانان ترکیه اهل تسنن می باشند که از میان آنها حنفیها همانند افغانستان بزرگترین گروه محسوب می گردند.

   باداشتن چنین پیشینۀ فرهنگی مشترک، امروزاین دو کشوراز آداب وسنن،باورها و رسوم مشترکی نیز برخورداراند. چنانچه ایام رمضان جشن های عید فطر و قربان ازجمله رسوم مذهبی مشترک است در هر دو کشور تقریباً به گونه یکسان گرفته میشود. علاوه برآن جشن نوروز که در افغانستان در روز اول ماه حمل برگزار می شود و از جمله رسومی قدیمی آریانا کهن می باشد در ترکیه نیز برگزار می گردد.همچنان باید یاد آورشد که به سبب اشتراکات قومی- مذهبی میان دو ملت، بسیاری از رسوم و عادات اجتماعی دیگری چون مراسم ختنه سوری، ازدواج، مراسم تشیع.... نیز تقریباً به گونه همسان در هردو کشور گرفته می شود.

درمجموع می توان گفت که باداشتن چنین اشتراکات، ارتباطات و مودت فرهنگی میان دو کشوردرطول تاریخ هیچگاه قطع نشده حتی در مواردی که هر دو کشور با هم ارتباط سیاسی نداشته اند پیوند های فرهنگی همچنان موجود بوده است. در طول تاریخ دو کشور، فرهنگ و تمدن مشترک، در رشد و اعتلاي فرهنگ و دانش دو ملت نقش بسيار مهمي داشته است؛ ضمن آنكه ماندگارترين تاثيرات را بریکدیگرنهاده  به عنوان يك زبان ارتباطي، عامل ايجاد تفاهم و هم دلي بوده است.

 

منابع و مأخذ:



[1] - میر غلام محمد غبار، افغانستان در پنج قرن اخیر،جلد اول، کابل: مطبعه دولتی،میزان 1346،ص 56

[2] - جمهوری ترکیه، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی،چاپ اول، تهران:وزارت امور خارجه، سال 1386، ص 23

[3] - میر غلام محمد غبار،همان اثر، ص 75

[4] - همان اثر، ص 213

[5] - عصمت الله عثمانی،مشخصات نژادی ترکمن ها، چاپ اول،کابل: انتشارات فرهنگ، سال 1388،ص81                                                                                            

نوشته شده توسط Fawzia Fazli در ساعت 14:4 | لینک  | 
اهمیت سیاسی ذخایر انرژی ترکمنستان در رقابت های منطقه...
ما را در سایت اهمیت سیاسی ذخایر انرژی ترکمنستان در رقابت های منطقه دنبال می کنید

برچسب : نگاهی,برمشترکات,فرهنگی,میان,افغانستان,ترکیه, نویسنده : newworldlive بازدید : 165 تاريخ : چهارشنبه 1 شهريور 1396 ساعت: 16:46